جدول جو
جدول جو

معنی راه دکف - جستجوی لغت در جدول جو

راه دکف
حرکت کن، روانه شو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ دَ / دِ)
راه داننده، رهدان، آنکه بر حقیقت راه وقوف دارد، (بهار عجم) (آنندراج)، دانندۀ راه، (از شعوری ج 2 ورق 14) :
همو راهدان هم فرس راهوار
زهی شاه مرکب زهی شهسوار،
نظامی (از بهار عجم)،
، هادی و دلیل، راهنمای راه، (ناظم الاطباء) : بر تخت بنشست و راهدانان را بخواند گفت از اینجا راه بکجا کشد؟ گفتند: بکشمیر، (اسکندرنامۀ نسخۀ نفیسی)، که بر راه و رسم آگاه باشد، که آشنا به آداب و راه و رسم باشد، که راه وصول بچیزی را بلد باشد
لغت نامه دهخدا
آغاز حرکت در راهی نمودن، راه افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
چشم به راه، منتظر، نگاه بان، راه بان
فرهنگ گویش مازندرانی
مسیر راه، امتداد راه
فرهنگ گویش مازندرانی
حرکت کن، راه بیفت، بخز
فرهنگ گویش مازندرانی